معرفی محصول
در بخش از این کتاب میخوانیم: فرعون نگاه میکند، جبرئیل را که به صورت بشری متمثل شده، باز میشناسد. او را جایی دیده بود… بهسرعت از خاطرش میگذرد، روزی همین شخص بود که به دادخواهی پیش او آمد گفت: ـ ای فرعون، شکایتی دارم. ـ شکایتت را بگو، رسیدگی میکنیم. ـ غلامی دارم، او را بر غلامان دیگرم مسلط کردم و کلید خزائن خود را به او سپردم، حالا به ادعا در آمده و سرکشی میکند. ـ بد بندهای است، اگر به دست من افتد او را در دریا غرق میکنم تا هلاک شود. ـ ای سلطان، تمنا دارم این حکم را برایم مرقوم و امضاء نمایی. و او به دست خود این حکم را برای آن بندۀ بخت برگشته امضا کرده بود، برای خودش… افسوس و صد افسوس، موج بزرگی میان او، جبرائیل، موسی، بنیاسرائیل و همۀ نورها و روشناییها جدایی انداخت و از دیدگان ناپدید شد، تا آنکه آب جسدش را با همان زره ناب و زرین به ساحل انداخت تا عبرتی باشد برای بنیاسرائیل و برای همۀ ما که بعد از آنان آمدهایم. دور دور و قرن و قرن این دو فریق تا به فرعون و به موسای شفیق.
مشخصات
- وزن 0.166 کیلوگرم
-
مولف
هیئت تحریریه موسسه فرهنگی-مطالعاتی شمسالشموس
-
ناشر
شمسالشموس
-
تعداد صفحات
127
-
نوع جلد
شومیز
-
قطع
رقعی
-
تاریخ چاپ
1395
-
نوبت چاپ
ششم
-
شابک
978-964-2910-00-7